همیشه حسرتم اینه......................نگاهتُ نمی دیدم تو با من بودیُ انگار..................من از عشق تو ترسیدم تموم درد من اینه..........................که رفته بر نمی گرده رو هر دیوار حک کردم..........................چِقَد تقدیر نامرده از اونجایی شروع شد که.....................توی فالت نیفتادم نفهمیدم، نفهمیدی....................که به عشقِ تو، معتادم کنارت قدرِ این عشقُ نفهمیدم، نفهمیدی تو این دوری به هیچ چشمی نخندیدم، نخندیدی
نظرات شما عزیزان:
Oodi3 |